به یاد خدا باش تا خدا به یادت باشد، اگر خدا به یاد انسان بود،از جهل رهایی می‌یابد اگر در کاری مانده است خداوند نمی‌گذاردعاجز شود.(علامه سيدمحمدحسين طباطبايي)

فايل‌ها

پيوندها

    

گزارش اجمالی از کمیسیون‌های همایش: کمیسیون ششم

رئیس کمیسیون: شیخ شفیق جرادی

مقاله اول: الشيخ شفيق جرادي

عنوان مقاله: العبوديه نظام معرفي و عرفان عند العلامه الطباطبائي

چكيده مقاله

اصل بحث ايشان، ارائه يك پيشنهاد براي حل مشكلات فكري و چالش‌هاي نظري كه زمان حيات علامه مطرح نبود. براساس دستگاه فكري علامه طباطبائي، و سپس به عنوان يك الگوي عملياتي اشكالات مطرح‌شده از سوي متصوفه و سلفيون تفكر مهاجم غرب در زمينه عبوديت مطرح كرده براساس سامانه فكري علامه به آنها جواب مي‌دهد.

 

 

مقاله دوم: حميم الياس (اندونزي)

عنوان مقاله: التقوي عند الطباطبائي و معناه في بناء حضاره المجتمع الاسلامي

چكيده مقاله

تقوا از منظر علامه طباطبائي وصفي است كه همه مراتب ايمان را دربر مي‌گيرد، برخلاف اوصافي مانند احسان و اخلاص كه هريك بيانگر مرتبه‌اي از مراتب ايمان است. تقوا از دو ماهيت تشكيل مي‌شود: 1. هدايت فطرت 2. هدايت قرآن. و ميان اين دو هدايت درستي اعتقاد و درستي عمل واقع مي‌شود. بنابراين تقوا از دو عنصر تشكيل مي‌شود. 1. درستي اعتقاد 2. درستي عمل اعتقادات راستين مانند اعتقاد به اسلام به عنوان يك دين تمدن‌ساز و اما عنصر دوم يعني عمل صالح يا درستي عمل مصاديق زيادي را دربر مي‌گيرد كه مي‌توان در هفت محور آنها را خلاصه كرد: 1. اعمال مرتبط به سلامتي بدن. 2. اعمال مربوط به سلامتي دين كه اعمال مربوط به سلامتي دين. 3. اعمال مربوط به سلامتي دين. 4. اعمال مربوط به سلامتي جامعه. 5. مربوط به سلامتي اقتصاد. 6. مربوط به سلامتي محيط. 7. ؟؟؟؟؟؟

 

 

مقاله سوم: جمال الدين سليماني كياسري

عنوان مقاله: الاخلاق الدينيه و الاخلاق العلمانيه

نويسنده پس از معرفي اخلاق ديني و اخلاق سكولار، ويژگي‌هاي اخلاق سكولار را برمي‌شمرد:

1.      مرجع بودن انسان در تشخيص ارزش‌هاي اخلاقي

2.      انكار مطلق‌گرايي در ارزش‌ها و قواعد اخلاقي

3.      دنياگروي

4.      تفكيك بين عقل نظري و عقل عملي.

5.      منفك انگاشتن اخلاق ديني از اخلاق انساني

سپس مباني اخلاق سكولار را برمي‌شمرد:

1.      پوزيتويسم

2.      پلوراليسم معرفتي

3.      اومانيسم

4.      ليبراليسم.

سپس نويسنده چند اشكال بر اخلاق منفك از دين وارد مي‌كند از جمله: نداشتن انگيزه‌هاي متعالي، اهتمام نداشتن به تقويت اراده انساني، تضاد ميان دعوت به لذت‌گرايي از يك طرف و دعوت به اخلاق، مبتني بر اخلاق سكولار بر احساسات، تفكيك ميان حقايق و اخلاق.

 

 

مقاله چهارم: خانم دكتر خوله مهدي شاكر

عنوان مقاله: اعجاز القرآن دراسه مقارنه بين آراء العلماء المتقدمين و رأي العلامه الطباطبائي

چكيده مقاله

نويسنده ابتدا به معرفي معناي اعجاز نزد متقدمين و متأخرين پرداخته، و نظر علامه طباطبائي را بيان مي‌كند مبني بر اينكه اگرچه اعجاز قرآن وجوه متعددي دارد از جمله اعجاز بلاغي ولي تحدي به قرآن ناظر به وجه بلاغت و فصاحت نيست. سپس دلايل علامه را برمي‌شمارد و سپس به نقد ادله علامه مي‌پردازد و در آخر نتيجه مي‌گيرد كه يكي از ضروريات تحدي كردن به قرآن اينكه تحدي بايد به امري باشد كه در هر سوره از سوره‌ها قرآن باشد موجود باشد، چراكه قرآن مي‌فرمايد: «فأتوا بسوره من مثله». بنابراين، وجوه اعجاز مانند اخبار به مغيبات يا اخلاق يا مواعظ يا ديگر وجوه فراگير نسبت و تنها بلاغت و فصاحت است كه فراگير هست.

 

 

مقاله پنجم: دكتر احمد ماجد

عنوان مقاله: اللغه و الكلام و الفكر عند العلامه الطباطبائي و علاقتها بفهم القرآن الكريم

چكيده

نويسنده به بيان ماهيت زبان و كاركرد آن از منظر علامه طباطبائي مي‌پردازد و رابطه آن را با تفكر و تأثير آن بر فهم قرآن مورد بررسي قرار مي‌دهد. ايشان معتقد است زبان ماهيت كاركردگرايانه دارد كه براي نقل و انتقال ما في الضمير انسان ها به كار مي‌رود و براي بيان واقعيت موردنظر لاجرم بايد شكل علامت و نشان به خود بگيرد.

در ادامه به بررسي پديده كلام پرداخته آن را به عنوان مجموعه از صور ذهني مولد انديشه معرفي مي‌كند كه از يك موجود سابق بر زبان حكايت دارد. و در حقيقت، اين كلام است كه باعث پيشرفت زبان مي‌شود. از منظر علامه الفاظ علايمي است از معاني نهفته در ذهن است كه براي پيشرفت و تحول تعقل لازم و ضروري است.

در ادامه نويسنده معتقد است كه زبان مورد استفاده در قرآن كريم به ذاته مقصود قرار گرفته، لذا بدان كلام الله گويند. اگرچه زبان قرآن از فهم و برداشت اهل زبان نشئت مي‌گيرد ولي به لحاظ اهداف و مقاصد آن و مصاديقي كه از آن حكايت دارد چون در قالب قرآن قرار گرفته بعد اعجازي به خود مي‌گيرد،‌و تعالي پيدا مي‌كند چراكه منبعي كه مصدر آن متعالي است (همان خداوند حكيم)

در پايان نويسنده به اين نتيجه مي‌رسد كه قرآن يك مركب واحدي است كه نمي‌توان آن را تجزيه كرد و اين ما را به اين حقيقت رهنمون مي‌سازد كه فهم قرآن پاياني ندارد، و زبان قرآن مظهر لطف الهي است در قالب زبان تا به وسيله آن انسان مراد خداوند را درك كند. البته فهميدن مراد خدا تنها براساس لفظ نيست، بلكه فطرت به عنوان راهنما دخالت دارد. هر چقدر فطرت پاك تر باشد، نتيجه و فهم به معناي حقيقي نزديك‌تر خواهد بود.

مقاله ششم: سمير خيرالدين

عنوان مقاله: الاستدلال بمنهج التلازم في بناء النقس العقائدي عند العلامه الطباطبائي (المنهج – المبني – التطبيق)

چكيده مقاله

استدلال يكي از فعاليت‌هاي ويژه انسان است، و اشكال مختلفي به خود مي‌گيرد كه يكي از اين اشكال و فرم‌ها استدلال به تلازم است، مقاله موردنظر به بررسي دو امر مي‌پردازد: يكي روش استدلال به تلازم هست و ديگري بررسي برخي از كاربردهاي اين روش در ادله‌اي كه علامه در اثبات مسائل اعتقادي از آن استفاده كرده است. پژوهشگر در ادامه به گونه‌هاي تلازم مي‌پردازد: تلازم ذهني و تلازم وجودي. سپس مباني استدلال به تلازم مي‌پردازد. و سه مبني براي تلازم مي‌شمارد: عليت، اصالت واقعيت، هدفمندي. سپس استدلال بر تلازم را مورد بررسي قرار مي‌دهند.

چكيده نقد و بررسي

در زمينه اعتقادات در چهار فرمول خلاصه مي‌كند:

فرمول اول: حتمي بودن مطابقت ملزوم با واقعه كه حتمي بودن مطابقت لازم با واقع را ايجاب مي‌كند. سير دلالت از وجود به وجود است و تلازم موجود تلازم صدق و كذب است.

فرمول دوم: حتمي بودن كذب لازم مستلزم حتميت كذب ملزوم و سير دلالت از نفي به نفي است.

فرمول سوم:  حتمي بودن صدق لازم مستلزم حتمي بودن كذب لازم را به دنبال دارد. سير دلالت از وجود به عدم است و تلازم موجود تلازم صدق و كذب است.

فرمول چهارم: حتميت كذب ملزوم حتميت صدق لازم را سبب مي‌شود. (به عكس فرمول 3)

سپس براي هر فرمول شواهدي را به عنوان تطبيق از آثار علامه طباطبائي بيان مي‌كند.