به یاد خدا باش تا خدا به یادت باشد، اگر خدا به یاد انسان بود،از جهل رهایی می‌یابد اگر در کاری مانده است خداوند نمی‌گذاردعاجز شود.(علامه سيدمحمدحسين طباطبايي)

فايل‌ها

پيوندها

    

گزارش اجمالی از کمیسیون‌های همایش: کمیسیون دوم

كميسيون: قرآن‌شناسي و حديث‌شناسي

رئيس: محمد فاكرميبدي

ارائه‌دهنده مقاله اول: اسدالله جمشيدي

عنوان مقاله: نقش سند در ارزشگذاري حديث از ديدگاه علامه طباطبائي در الميزان

چكيده مقاله

تقسيم احاديث به سه دسته و بررسي نقش سند در هر كدام از اين سه دسته از منظر علامه. يك دسته مخالف با قرآن و ادله قطعي 2. موافق 3. نه موافق نه مخالف – دسته اول: سند هرچه باشد تأثيري در تصحيح روايت ندارد و معتبر نيست ضمنا ضعف سند هم لزوما ضعف متن را به دنبال ندارد. نسخ كتاب توسط حديث را نمي‌پذيرد. دسته دوم: اعتبار جز واحد از منظر علامه يا جعل شرعي است يا سيره عقلا اگر جعل شرعي باشد محصور به مواردي است كه پيامدي شرعي را به دنبال داشته باشد. رواياتي كه در مورد غيرفقهي است جعل شرعي شامل حالش نيست. اما سيره عقلا در مورد خبر واحد محدود به مواردي كه قابل اغماض باشد. و چون حديث از اين موارد نيست. اخبار ثقه براي اين شخص اعتبار نخواهد داشت. پس سند تأثيري در ارزش‌گذاري روايت نخواهد داشت. در اخبار غيرفقهي موافق با ادله قطعي باشد صحت است و الا خير. در خبر واحد غيرفقهي علي رغم قائل به عدم حجيت، سند را نقش آفرين نمي‌دانند. ذكر دو مورد كه سند در متن تأثير گذاشته است. در رجال و درايه در غير فقه نيز اهميت قائلي نيستند.

چكيده نقد و بررسي

مخالف روايت با آيه قرآن يعني چه؟  مطلق و مقيد و عام و خاص كه مخالفت نيست. منظور از مخالفت چيست؟

جواب: مخالفت در حد تباين كه روشن است فرمايش علامه فراتر از اين است حتي روايت مخالف با ظاهر هه اشكال مي‌كنند.

جواب: اين حصر حصر اضافي است. اين عين حسابهم در مقابل كساني است كه مي‌گويند حساب و كتابي نيست.

سؤال: نسبت دادن به علامه در عدم اعتبار رجال و درايه در غير روايات فقهي درست نيست.

جواب: صريحا علامه در غير فقه اين مبنا را دارند و جز واحد را صرفا در تفصيل آيات و جزئيات احكان نه تفسير آيات الاحكام دخيل مي‌دانند.

سؤال: مرحوم علامه در تفسير آيات هم پذيرفته علاوه بر تفصيل. مثال صلوه وسطي.

جواب: در اين مورد و روايات ديگري هم داريم كه مرحوم علامه با اتكا به آنان صلوه وسطي را نماز ظهر مي‌دانند.

 

 

ارائه‌دهنده مقاله دوم: محمد اسعدي

عنوان مقاله: روش‌آموزي روايات تفسيري تحليل و تبيين ديدگاه علامه در مواجهه با روايت‌گرايان

چكيده مقاله

اهميت دادن علامه به روايات و استفاده‌هاي توضيحي و مفهومي از روايات. بناي علامه: روايات چگونه تفسير كردن را به ما مي‌آموزد.

دو نكته قابل توجه، مسئله مقاله است: آموختن روش تفسير تفسير گاهي به بيان اصول و قواعد كلي است (قرآن ظاهر و باطني دارد – بحري مجري الشمس و القمر) تا اينجا علامه منحصر به فرد نيست. عموم رواياتي كه به حوزه مهم ظاهري قران كه نامش را تفسير مي‌گذاريم مي تواند جنبه تعليمي داشته باشد. اينجا فرق روايت‌گرايان و مفسران اجتهادي روشن مي‌شود. منظور از تفسير قرآن به قرآن اين نيست كه هر آيه‌اي با ايه ديگر معنا شود. تلقي بنده اين است روش قرآن به قرآن از اصطلاح رايج بين قرآن‌پژوهان متمايز است. از قرآن شروع كن و به قرآن پايان بده. علامه مي‌فرمايد امام معلم تفسير است.

قرآن مبدأ و مآل همه معناشناسي‌ها قرار مي‌گيرد چه به روايت مراجعه كنيم يا نه. تأكيد بر كلمه «تعليم» علينا القاء الاصول و عليكم التفريع اين روايت مختص به احكام نيست بلكه در حوزه تفسير هم تفريع واقع مي‌شود.

چكيده نقد و بررسي

سؤال: في الجمله تعليمي بودن قابل قبول است ولي ايشان چطور بالجمله ادعا كرده‌اند؟ مواردي مثل صلوه وسطي يا اصحاب كهف و... برخي روايات ناظر به موارد حاضر است چطور جنبه تعليمي مي‌توان از اين روايات مدنظر قرار داد.

جواب: روايات تفصيلي با تفسيري متفاوت است. مبناي نگاه تعليمي به روايات، روايات تفسيري است نه تفصيلي. ظاهرا اينطور موارد را آيه در مقام باز كردن مطلب نبوده است و اگر روايتي مطلب را باز كرد تفسيري نيست بلكه تفصيلي است.

قرآن همه چيز را گفته است و خود قرآن ارجاع به اهل‌بيت داده است فاسئلوا اهل الذكر... نيازي به جعل اصطلاح تفسير و تفصيل نداريم.

استاد اشرفي: قرآن در حدي كه درصددش بوده استقلال معنايي دارد در قرآن للاسلام هم فرموده‌اند.

مؤلف مقاله: علامه از همه روايات‌گرايان به روايت بيشتر پايبند است و گناه علامه اين است كه استفاده روشي كرده‌اند و مواردي كه روايت صريح نبوده تكليفش را روشن كرده است.

 

 

ارائه‌دهنده مقاله سوم: محمد عشايري‌منفرد

عنوان مقاله: توسيط و عدم توسيط قرآني در نگره معناشناختي و زيباشناختي علامه طباطبائي

چكيده مقاله

پيش‌فرض‌ها 1. نهفته بودن بخش از معنا در آرايش كلام – معناداري تقديم و تأخر اجزاي احكام – معنا داراي تركيب در قرآن بيشتر است.

آرايش كلام به تقديم و تأخير محدود نمي‌شود.

مراد از توسيط: گنجاندن بخشي از كلام در ميان دو بخش از كلام بيان نمونه هاي قرآني: قلنا اهبطوا – امر به احسان والدين بين آيه توحيد و احكام ديگر قرار گرفته

اصل مقاله: اصل عدم توسيط تا تقديرگرايي؟ شورش علامه بر تقديرگرايان: نمونه عدم توسيط بقره: 127

تبيين علامه: بي‌نيازي از تقدير «يقولان» - ملكيس صورت و تصوير در قرآن . علامه: هذا من اجمل الباقات القرآنيه به وجد آمدن علامه.

گله از علامه جهت عدم استفاده از قاعده توسيط در جاهاي ديگر آيه طور

چكيده نقد و بررسي

روايات درصد بيان ظهور آيه هستند يا بيان بطن آيه؟ در آيه ان الصفا و المروه

آيا عرف توسيط را مي‌فهمد يا صرفا مطلب زيبايي است؟

پاسخ سؤال اول: برخي روايات و نيز منفصله هستند و ولي روايت آيه مذكور چنين نيست و استناد به متن دارد.

پاسخ دوم: زيان معيار همه مدلولش عرفي است كه مساوي تعدد قراءات باشد بلكه عمق معناست.

تأييد – عرف نيز مؤيد اين است كه وقتي با متكلم وثيق و عالم طرف هستيم نكات بايد بيرون بيايد.

سؤال: اين مسئله كاملا عرفي است.

جواب: ما هم منكر غيرعرفي بودن نشويم ولي در زبان معيار چنين نكاتي كم است.

جمع‌بندي مقاله: نقد شما به علامه شايد مرحوم علامه اين را از موارد توسيط ندانسته‌اند كه پرداختند.

 

ارائه‌دهنده مقاله چهارم: طاهره چيني‌فروشان

عنوان مقاله: معيارهاي نقد علامه طباطبايي بر آرا ديگر مفسران در ايجاز حذف

چكيده مقاله

علامه در مواردي با تقديرگرايان مخالفند كه نيازي به تقدير نبوده است و يا در برخي موارد با جمله مقدره مخالف هستند.

تقسيم معيارهاي علامه

درون‌متني 1. عدم توجه به مراد صحيح آيه و نقش محوري كلمه. يوم لا يتفع ما و لاالبنون الا من اتي الله نظر علامه بر استثناي منقطع است و حذفي نيست. رابطه مال و فرزند در خارج از ظرف اجتماع بشر از اعتبار مي‌افتد. صاحب قلب سالم هم چه مال داشته باشد يا خير.

بيرون‌متن

در صورت تقدير گرفتن معناي آيه با سياق آيه ناسازگار مي‌شود.

2. عدم تشخيص نوع فن بلاغي: از منظر علامه مجاز با علاقه ملزوميه است. كذلك يضرب الله الامثال ضربت عليهم الذكه و المسكنه

3. عدم توجه به سياق نحل: 44 علامه مي‌فرمايد: با تقديرگر يا تحصيل حاصل مي‌شود كلمه اليك زيادي خواهد بود.

عدم توجه به ساختمان‌هاي مشابه: بيشتر تحصيلات با دقت و روايات مشابه نياز به تقدير ندارد و اين‌طور مثال شايع است.

آيا در نظر علامه اشكالي وارد هست و نوآوري شما در اين مقاله چيست؟

جواب: خير نقدي بر نظريه علامه نداشتم.

استاد: از اين باب كه كسي اين‌گونه به مسئله نپرداختند خود نوآوري است.

در بلاغت قرن 7 به بعد معيار ايجاز و اطناب تغيير كرده است. از اين منظر مثال‌هاي ايجاز و اطناب فرق خواهد كرد.

استاد رجبي: در قرآن معيار ما خود متن است اگر بشود بدون تقدير معنايي درست دانسته باشد، تقدير گرفتن دليل مي‌خواهد. مرحوم علامه هم در آيه هم در روايات تحفظ بر حفظ ظاهر دارد. اگر نقدي بخواهيم بكنيم بايد بگيم تبيين علامه عقلا و نقلا درست نيست.

تقدير گرفتن يعني چه؟ آيا تقدير تفسير است يا ناچاريم تقدير بگويم!

تقدير جايي است كه ناجار باشيم.

جمع‌بندي استاد فاكر: خوب بود نقد به علامه مي‌داشتيد اگر خوب به معناي تثبيت باشد درست است درحالي‌كه آيه باطل هم دارد و تثبت باطل معنا ندارد.

تعريفي از ايجاز قلب ارائه نكرديد جا داشت مطرح مي‌كرديد.

استاد اشرفي: معيار درست معيار استاد رجبي است.